جمعه رفتیم خونه مامان بزرگش اینا جوج زدیم دورهمی! خوشمزه شده بود ! و در آخر هم هرچقدر دیر رفتیم بازم آقای ما تعویض لباس زد رفت جوج درست کرد !! اصن اون نباشه نمیشه مث که !! 

شب یلدا رفتیم خونه مامانم اینا خوب بود خوش گذشت ! جمعه هم شب یلدا خونه مامانجونمه!!!! مث اون قضیه نماز جمعه افتاده چهارشنبه!!! خخ!! برا این مامانجون انداخته جمعه که همه عروس دومادا باشن چون شب یلدا همه یا خونه مادرشوهر و مادرزنشون هستن !!

خداروشکر خندوانه هم شروع شد و برای تحمل شب های طولانی یه انگیزه ای وجود داره و بعد از یک روز رسیدگی به پسرم و سرو کله زدن باهاش یه ساعتی بشینم بخندم و استراحت کنم و بچه رو بندازم گردن باباش !! یوهاهاها !!