تا الان به چند تا از وبلاگ بچه های قدیم سرزدم .... تقریبا همشون آخرین پستشون این بوده : یادش بخیر ! اومدم یه سری بزنم !! یه زمانی اینجا چه شلوغ بود ! چه هیجان داشت ! بروبیایی داشت !

درست مثل خود من که هر از گاهی هی می گفتم یادش بخیر اینجا !! دلم نمیاد پاک کنم خاطراتم رو ! انگار اینجا یه تیکه از وجودمه نه دلم میاد پاکش کنم نه دلم میاد فراموشش کنم !! 

نوشتن بهترین کار دنیاست ! مخصوصا خاطره نوشتن !!! الان نزدیک 200 تا پست از خاطرات قبلیم هست که همو رو به حالت پیش نویس در آوردم !! 

بعضی اوقات میرم می خونمشون و کلی می خندم و نخ سوزن خوندن کامنتامون خیلی جالبه !

چون می دومن اینجا رو خیلیا هنوز می خونن می نویسم ! وگرنه فکر نکنید خلم دارم برا دیوار می نویسم !!! :P

 

شنبه با بچه ها رفتیم اسپیو ... خیلی خیلی خوش گذشت ... گارسنه که اومد سفارشا رو گرفت من یادمه که لیموناد رو هم گفته بودم ، غذامون رو که خوردیم تموم شد یهو من یادم افتاد اهواااا بچه هاااااا ما لیموناد سفارش داده بودیم پس چرا نیاوردش !!! بچه ها گفتن نه بابا حواست نیست فکر می کنی سفارش دادی !!! گفتم شاید آره راست می گید نمی دونم !!!! ولی دوباره با خودم می گفتم نه بابا من سفارش دادماااااا شماها گیج می زنید !!!

خلاصه دو دقیقه بعد شد گارسنه که یه پسر جوون طوری هم بود با لیموناد و یه لبخند اومد ! تا اومد دم آلاچیق یهو گفتم دیدید دیدید بچه ها گفتن لیموناد سفارش دادم یادش رفته بیاره !! پسره خودش خندش گرفت ! گفت آره منم یادم رفته بود بیارم ببخشید !!! 

اگر رفتید اسپیو حتما لیموناد بخورید ، که لیموناداش خیلی خوشمزس !! کلی هم خوش گذروندیم و بعدشم رفتیم دور دور تو خیابونا و یه کم هم پاساژ گردی و بعدشم رفتم پیش پسرجان گلم :)